۱۳۹۱ شهریور ۸, چهارشنبه

مهم نیست که چه کسی می گوید ، مهم آن است که چه گفته می شود



در زیر قسمت کوتاهی از کتاب تولدی دیگر اثر شادروان شجاع  الدین شفا را که می دانم ،حتما بسیاری از شما آنرا خوانده اید آورده ام و البته کسانی هم که ، یا با سلیقه شان مطابقت نداشته ، یا تمایلی به خواندن آن نداشته اند را ، هر چند ، (بنده کسی نیستم که به دیگران بگویم ،چه چیز بخوانید وچه چیز نخوانید) ،به خواندن آن توصیه می کنم.
هدف از آوردن این قسمت از کتاب  و صحبت در باب آن ، به موضوعات گذشته و شرایط بحرانی کنونی کشورمان بر می گردد.
نویسنده در بخشی از این نوشته ها در مورد ، مساله ی حل نشدنی بین ایران و اسراییل سخن به میان آورده و در آن از آینده ای  روشن برای ایران و اسراییل گفته ، که وجود آیت الله و خاخام را در آن حذف می کند ، اکنون ، حداقل برای ما روشن است که با وجود آخوند ، این آب و خاک با سرعت هر چه بیشتر ، رو به نابودی خواهد رفت .نمونه اش را در زلزله ی آذریایجان و تمامی حوادث پیشین دیده ایم . اما همین حوادث وحتی از اینها بدتر را در کشوری همچون ژاپن دیده ایم ، به عنوان مثال زلزله وسونامی بزرگ ژاپن در سال قبل که دیدیم  چگونه این کشور باز هم توانست کمر راست کند و ضررهای به بار آمده را جبران.
 چرا ژاپن توانست و ما نتوانستیم؟ دلیلش کاملا برای ما روشن است ، چون  دولتمردان ما یک مشت آخوند مفت خور هستند ، که جز مفت خوری و غارت این آب و خاک چیز دیگری بلد نیستند ، آن از امامشان که می گفت اقتصاد مال خر است و این هم از نوچه هایش که وضعیت اقتصاد و همه چیز این مملکت را به سوی نابودی سوق داده اند.
اما اکنون چه باید کرد ، تنها راه نجات این آب و خاک کهن  و جلوگیری از هر گونه حادثه ی غیر طبیعی  دیگر، فقط  ، اتحاد، اتحاد و اتحاد  است .


کتاب حاضر درآ خرين سال يک سده، و در آخرين سال يک هزارهِ نوشته شده است، و با اين انگيزه نوشته شده است
که بتواند راهنمای فکری نسل نوخاسته ای باشد که در کوتاه زمانی پا به قرنی تازه و به هزا ره ای تازه خواهد
گذاشت. اگر من چنين راهنمائی را تلاشی ضرورِی دانسته ام، برای اين است که ميراث بر يکی از والاترين تمدنها و
فرهنگهای تاريخ بشری است در جريان اين است که اين جابجائی سده ها و هزاره ها را در بدترين صورت ممکن،
يعنی بصورت نسلی صغير- صغير شرعی و صغير سياسی - انجام دهد.


در پايان هر سال مردمان سودها و زيانهای سال کهنهِ خود را به حسابرسی می گذارند تا حاصل آنرا ملاک کار
خويش برای سالی نو قرار دهنده. ملت ها نيز می توانند حسابرسی مشابهی را - در بعدی دراز مدت تر در مورد
گذشته و آيندهِ خويش بکنند. چنين بعدی برای برخی از آنها می تواند مقياس دهه ها را داشته باشد، برای برخی ديگر
مقياس سده ها را، و برای شمار انگشت شمارِی مقياس هزاره ها را. ا ز صد و هشتاد و هشت کشور عضو سازمان
هستند، زيرا تاريخ « دهه ای » ملل متحد، در جهان کنونی ما، نزديک به صد و بيست کشور کشورهائی فقط
موجوديتشان بعنوان کشورهائی مستقل از سال های بعد از جنگ جهانی دوم و پايان عصر استعمار آغاز شده است.
هستند که آغاز موجوديتشان به تحولات تاريخی پايان هزارهِ اول و آغاز « سده ای » شصت کشور ديگر کشورهائی
هزارهِ دوم و به اکتشافات بزرگ جغرافيائی نيمهِ دوم اين هزاره مربوط می شود و تنها ده کشورند که در حساب تاريخ
بشمار می آيند، يعنی از چند هزار سال پيش تا کنون بطور مستمر در صحنه تاريخ حضور داشته اند. « هزاره ای »
همهِ اين کشورها در شرايطی يکسان به هزاره ای که از راه می رسد پا نمی گذارند. کشورهائی از آنها چون ژاپن و
ايتاليا بصورت ممالکی کاملا پيشرفته وارد اين هزاره می شوند. کشورهائی چون چين و هند پس از گذراندن
دورانهائی دشوار بسوِی آينده ای بسيار اميدبخش تر پيش می روند. در عوض کشورهائی چون مصرو اتيوبِی
(حبشه) و يمن کماکان با زندگانی جهان سومی خود دست بگريبانند و آينده واقعا اميدبخش ترِی را در پيش رویِ خود
نمی بينند. در اين ميان تنها دو کشور اسرائيل و ايران اند که در شرايط برزخ کنونی خويش با اين معمایِ حل نشده
رويارويند که همچنان با هويت های خاخامی و آيت الهی در درون پيله ای که بدور خويش تنيده اند باقی بمانند، يا سر
از غار اصحاب کهف برآورند و بصورت کشورهائی مترقی پا به هزارهِ تازه ای گذارند که در آن منطقه جائی برای
خاخام و آيت الله وجود نمی تواند داشته باشد.





هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر